حسینیه رسانه یا حسینیه رسانهزده؟
تاریخ انتشار: ۳۰ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۷۸۷۰۵۶
امید است به جای جدل، دعوا و تفرقهافکنی دو طرف موافق و مخالف و به جای طرز نگاه صفر و صدی به برنامه «حسینیه معلی» که هیچ آوردهای جز التهاب و بازنمایی تصویر مخرب ندارد ظرفیت نقدپذیری، پرسشگری و مسیری برای تأثیرگذاری بیشتر اینگونه برنامهها را هموار کنیم.
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو-سید رضا میرجعفری، فصل پنجم حسینیه معلی یکی از پر چالشترین برنامههای معارفی این روزهای تلویزیون است که نظرات متفاوتی در مورد متن و حاشیه آن در حال دست به دست شدن است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این برنامه تلویزیونی که توقع میرود از مرحله آزمون و خطای فصول اول خارج و به بلوغ خود رسیدهباشد اما به نظر با نقدهای جدی در فرم مناسب با محتوای آن رو به روست.
سردبیر برنامه «حسینیه معلی» سید بشیر حسینی که از افراد مطلع و کارشناس در سطح استاد دانشگاه ارتباطات است این روزها زیر ذرهبین کارشناسان و فعالین حوزه مداحی قرار گرفته که اگر پاسخگو و پذیرنده نقدهای آنان در شکلهای مختلف باشد خالی از لطف نیست.
ما با تماشای «حسینیه معلی» مدام در ذهنمان این پرسش را مرور میکنیم: آیا شأن مجلس اهل بیت (ع) حفظ میشود؟
در توجیهات و اهداف تولید برنامههایی مانند «حسینیه معلی» در محتوا موضوعات مختلفی مطرح میشود که مهمترین آنها ترویج شادی در مکتب اهل بیت است. این برنامه قصد دارد در فرم خود با ایجاد جذابیت هر چه بیشتر در رسانه اقدام به جذب حداکثری مخاطب با محتوای دینی کند که نیازمند تعادل و تعاملی با دقت بیشتر از اینکه میبینیم است.
برنامههایی مانند «حسینیه معلی» در کوتاه مدت بخشی از جامعه را به خود جذب میکنند اما باید ببینیم این درصد جذب برای مخاطبین وفادار مادحین و عوامل برنامه است؟ یا مخاطب جدیدی را هم جذب میکنند؟ موضوع مورد اهمیت بعدی تأثیر این نوع برنامهها در ذائقه مخاطبین در بلند مدت و کوتاه مدت و قدرت جریان سازی آنها در جامعه است. «حسینیه معلی» از الگوهایی در برنامه سازی تبعیت میکند که مدام آن را در مواجهه با هدف و موضوعات ماهوی خود با خطر رو به رو میکند.
هیأت رسانه است و «حسینیه معلی» کدام الگو را دنبال میکند؟
میثم مطیعی فرم حسینیه معلی را یک «حسینیه رسانهای» میداند که هر آنچه در آن میگذرد لزوما مناسب هیأت نیست اما شاید اینکه خود هیأت یک رسانه بزرگ با الگوهای دیرینه و مستحکم خودش است را از یاد برده.
«حسینیه معلی» در بسیاری اوقات تعادل و تعامل لازم با الگوی خود یعنی هیأت را از دست میدهد. این برنامه بیشتر از اینکه متأثر از عناصر هیأتی باشد به سمت و سوی یک شوی تلویزیونی میرود و شاید برای همین در ذوق مخاطب اصلی خود میزند و محتوایش مغلوب فرمی میشود که هنوز به بلوغ لازم نرسیده است. طرحان آن نیاز به بازبینی عمیق در الگووارههای این برنامه دارند.
موضوع قابل تأمل دیگر اینکه اگر «حسینیه معلی» به قالب «رئالیتی شو» نزدیک شده، رئالیتی شو برنامهایست که رخدادهای لحظهای آن در موقعیتی نمایشی به مخاطب عرضه میشود. هیأت یا برنامههای حسینیه نیز همین ویژگی را دارند. اما پرسشی برای مخاطب پیش میآید: عنصر (َشو) یا نمایشگونه آن نباید متفاوت با سایر نمونههای مشابهش با رویکرد متفاوت از آن باشد؟
هدف از برنامه معارفی قطعا در مرحله اول خنداندن و ایجاد موقعیت کمدی نیست و هرچند «حسینیه معلی» تلاش دارد لحظاتی مانند دعوت از شیخ ابراهیم زکزاکی خود را از این ورطه نجات دهد اما از نظر منتقدین در بیشتر لحظات برنامه در این امر ناموفق است و حتی گاهی آش آنقدر شور میشود که چهار مداح معروف شرکت کننده در این برنامه کاملا در نقش کمدینهایی ظاهر میشوند که باید نگران آینده و شرکتشان پس از این در جلسات هیأتشان باشیم.
مداح سلبریتی شده به نفع جریان هیأت است یا به ضرر آن؟
برنامههای از این دست (محفل و حسینیه معلی) مستعد سلبریتیتراشی از افراد و عوامل شرکت کننده در آن هستند. هنوز در بحث سلبریتی و سلبریتیسازی دیدگاه مشترکی بین تصمیم گیران فرهنگی و برنامه سازان تلویزیونی وجود ندارد هر چند این روزها در عمل آن کسانی که معتقد به سلبریتی سازی از جامعه مادحین، روحانیت و قاریان قرآن هستند مشتری بیشتری برای طراحی و تولید متنوعی از برنامهها دارند.
سلبریتی سازی تهدید بزرگی برای جامعه مادحین، قاریان و حتی روحانیت است. از پس سلبریتی اشرافیت، خود برتر بینی، خودنمایی و... وجود دارد که علاوه بر اینها مسیر اشتباهی برای تربیت جوانان و نوجوانان را نشان میدهد طوری که ممکن است هدف از مداح، قاری یا روحانی شدن را به سمت نیات خاص ببرد و باید آفت های شهوت شهرت یابی به هر وسیله ای هم به تمام آسیب های آن اضافه کرد.
سلبریتیزدگی هم مانند بحث ذائقه سازی تأثیرات بلند مدتی دارد که ممکن است ما را به بیراهه بکشاند و عدم مداقه و مراقبت در این امر میتواند کل فرهنگ جامعه مادحین را دچار آسیبهای جدی کند. ما باید خود را با این پرسش مواجه کنیم:: هدف ما در نهایت سلبریتی کردن مداح است یا تربیت وی در جهت مدح اهل بیت و گسترش معارف آنها؟ آیا این دو هدف ما هم قابل جمع است؟
اگر قرار باشد مداح سلبریتی شود در فضای رسانهای امروز خطر کمدین شدن، تن دادن به فرهنگ شهرت مرسوم در شبکههای اجتماعی، نظر و حتی شرکت در حرکات موزون و فرمهایی که در شأن هیأت و حسینیه نیست نیز در کمین اوست.
حسینیه رسانه یا حسینیه رسانهزده؟
در اینکه حسینیه معلی کار سختی پیش روی خود داشته شکی نیست. قاب تلویزیون کوچکتر از قالب حسینیه یا هیأت به مثابه یک رسانه است و از سوی دیگر الگوهای متفاوتش توان شکستن کلیشه برنامههای تلویزیونی را دارد اما باید تکلیف خودش را روشن کند که یک حسینیه رسانهای است یا یک حسینیه رسانهزده؟
امید است به جای جدل، دعوا و تفرقه انگیزی دو طرف موافق و مخالف به جای نگاه صفر و صدی به برنامه «حسینیه معلی» که هیچ آوردهای جز التهاب و بازنمایی تصویر مخرب ندارد ظرفیت نقدپذیری، پرسشگری و مسیری برای پیشرفت اینگونه برنامهها را هموار کنند.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: حسینیه معلی میثم مطیعی سید مجید بنی فاطمه برنامه تلویزیونی سید بشیر حسینی حسینیه رسانه حسینیه معلی برنامه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۷۸۷۰۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
میدان شهرت در ایران
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، کتاب «میدان شهرت در ایران» اثر پژوهشی احسان شاهقاسمی (عضو هیأت علمی گروه ارتباطات دانشگاه تهران) است. این پژوهش به بررسی نقش سلبریتیها در جامعه ایران میپردازد و به جنبههایی از این صنعت نوپدید در کشورمان اشاره دارد که تاکنون دیده نشده است.
این کتاب با مقدمه آرتور آسابرگر که یکی از بزرگترین استادان و پژوهشگران زنده علم ارتباطات در دنیا است، از سوی انتشارات پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی منتشر شده است. کتاب «میدان شهرت در ایران» در شانزدهمین جشنواره بینالمللی پژوهش فرهنگی در محور رسانه و ارتباطات بهعنوان اثر برگزیده معرفی شد.
سه فصل اول کتاب به توضیح تاریخچه شهرت در ایران، شالودههای شهرت، نقش صنعت شهرت در سلبریتیسازی و... اختصاص دارد.
در سه فصل دوم، به مسائلی همچون فمنیسم شهرت، نیکوکاری سلبریتیها و شهرت و دین پرداخته شده است.
در فصل ششم نشان داده میشود صنعت شهرت چگونه از عناصر دینی برای سلبریتیسازی استفاده میکند و چگونه مخاطبان و کاربران به مسیری کشانده میشوند که احساس کنند با سلبریتیها روابط صمیمانه شخصی و دوسویه دارند.
در فصل هفتم، نویسنده به مسأله مصرفگرایی و رابطه آن با شهرت پرداخته و نشان میدهد چگونه سلبریتیها بهصورت آشکار و نهان، مصرفگرایی را تبلیغ میکنند و چگونه این کار آنها در تضاد با ادعاهای زیست محیطی آنها قرار میگیرد.
فصل هشتم این کتاب به توصیههایی برای مدیریت فرهنگ شهرت اختصاص یافته است. این کتاب تلاش دارد به این سوالات پاسخ گوید:
فرهنگ شهرت از کجا پیدا شد و در ایران چه روندی را طی کرده است؟ رابطه شهرت و پول چیست؟ فضای مجازی چه کمکی به سلبریتیها کرده است؟ چرا نیکوکاری سلبریتیها زیانبار است؟ شهرت چه ارتباطی با فمنیسم پیدا میکند؟
آسابرگر در مقدمه کتاب «میدان شهرت در ایران» مینویسد: این کتاب به جنبههایی از این صنعت نو پدید در ایران اشاره میکند که تا کنون دیده نشدهاند. مطالب این کتاب کمک میکند که حتی مخاطب غیرایرانی هـم به جنبههایـی از شهرت در کشور خودش آگاه شود کـه تا کنون در پیش چشم او بوده و نمیدیده است، و شاید این را بتوان مهمترین امتیاز کتاب دانست.
شاهقاسمی، نویسنده کتاب میگوید از حدود ده سال پیش که مطالعه روی شهرت را آغاز کرده است، هر روز افراد بیشتری متوجه شدهاند مسأله شهرت مسئلهای مهم در فرهنگ ماست. اوایل کار، حتی جامعهشناسان بسیاری به او میگفتند مسأله شهرت در ایران چندان مهم نیست که ارزش پژوهشهای گسترده و ژرف را داشته باشد. رسانههای رسمی و غیررسمی ایران چندان مسأله شهرت را جدی نمیگرفتند و دانشجویان علوم انسانی کمتر این حوزه را حوزه مهمی برای انجام پژوهش و نگارش پایاننامه و رساله میدانستند. امروز که میلیونها نوجوان ایرانی عملا برای سلبریتیهای داخلی و خارجی بردگی میکنند، پژوهشهای بسیار بیشتر و بهتری در این حوزه انجام میشود.
بریدهای از کتاب «میدان شهرت در ایران» که گوشهای از این ابعاد ناپیدا را ملموستر بیان میکند به این شرح است:
«سلبریتیهای ایرانی معمولاً از اصطلاح «خراب شده» در توصیف کشورشان استفاده میکنند انگار این کشور ویرانهای است که لیاقت آنها را ندارد و آنها با بازگشت به این کشور یا ماندن در آن باید بر سرش منت بگذارند. هر وقت چنین اظهار نظرهایی را میشنوم سه نکته به ذهنم میرسد، نخست باید از دوگانه حکومت ملت پرهیز کرد حکومت هم بخشی از ملت است و برعکس. نمیتوان تصور کرد نیرویی اسرارامیز تعدادی غیرایرانی را از کشوری دیگر آورده است تا در جایگاههای مؤثر حکومتی قرار بگیرند و ایران را خراب کنند. دوم سلبریتیها هرگز نمیگویند که این خراب شده باعث بالیدن و موفقیت آنها شده است. سوم و از همه مهمتر، سلبریتیها هرگز توضیح نمیدهند که اگر ایران شایستگی آنها را ندارد چرا حاضر نیستند در جایی کار کنند که شایستگی آنها را دارد.»
احسان شاهقاسمی در سال ۱۳۵۷ در شهرستان رستم به دنیا آمد. کودکی را در نورآباد ممسنی، شیراز و تهران گذراند. در سال ۱۳۸۱ با مدرک کارشناسی مهندسی مکانیک از دانشگاه شیراز فارغ التحصیل شد و بعد از گذراندن دوره سربازی، در سال ۱۳۸۴ وارد دوره کارشناسی ارشد ارتباطات در دانشگاه تهران شد و تحصیلات خود را تا سطح دکتری در این دانشگاه ادامه داد. شاهقاسمی از سال ۱۳۹۴ به عنوان عضو هیات علمی در گروه ارتباطات دانشگاه تهران مشغول کارشد.
وی در دو دهه گذشته بیش از پنجاه کتاب را از انگلیسی به فارسی ترجمه کرده و دست کم چهار کتاب را به زبانهای فارسی و انگلیسی منتشر نموده است. مقالههای او در مجلات مهم منتشر شده است. از سال ۱۳۹۹ شاهقاسمی برای اولین بار درس مطالعات شهرت و هواداران را در ایران ارائه کرد. او پیش از آن یک دهه را صرف مطالعه و تحقیق درباره شهرت و رابطه آن با رسانهها کرده بود. در سال ۱۴۰۲ پژوهشهای او در قالب کتابی به نام «میدان شهرت در ایران» به وسیله پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی منتشر شد و به عنوان مهمترین منبع تدریس مطالعات شهرت در اختیار دانشگاههای مختلف قرار گرفت.
انتهای پیام/